مگذار دعا کنم که مرادر دشواری ها و خطرهای زندگی مصون داری... بلکه دعا کنم تا در رویارویی با آنها بی باک و شجاع باشم وتو کنارم باشی مگذار از تو بخواهم درد مرا تسکین دهی بلکه توان چیرگی بر آن را بر من ببخشی و باز کنارم باش
با تو آنقدر حرف دارم که با گفتن تمام نشود سالهاست من لحظاتی را زیستهام که گره به نام تو خورده دروازههای شهرت را به رویم بگشا من در آنجا با تو شهرهای دیگر را تصاحب خواهم کرد این خانهها این کوچهها این میدانها کفایت هر دویمان را نمیکند